بینهایت ممنونم ازت...
بنام حق
برای خداحافظی با پوشک فقط 4 روز کافی بود و من بی نهایت از این همکاریت ممنونم.
بی نهایت ممنونم که حرف های مامان رو قبول کردی و از روز دوم مرتب اعلام خطر کردی.
بی نهایت ممنونم که فقط دو نقطه از قالی آنهم بخاطر بی اجتیاطی مامان خرابکاری کردی.
بی نهایت ممنونم که قبول کردی پوشک برای علی کوچولوست و تو بزرگ شدی.
واینگونه یه قدم دیگر آقا تر شدی.
سؤال جوابهای من و تو:
اسمت چیه؟
- من!
پس طاها اسم کیه؟
-بابا!
نی نی دوست داری؟
- آره.
یه نی نی بیاریم؟
-آره.
اسمش چی بذاریم؟
-من!
کی بهش شیر بده؟
-من. سریع لباست میزنی بالا.
کلمات اضافه شده به لیستت که میتونی بخونی:
فیل
علی
توپ
قند
خدای خوبم ممنونم ازت. ممنونم که روزهایی که فکرشان هم نمیکردم دوباره تجربه کنم را میبینم. روزهایی که بتوانم به یاری تو درست از آنها استفاده کنم. روزهایی که شاید بتوانم به کمک تو آنهمه بی انصافی را که اساتید و بزرگان و دکترها برایم روا داشتند را حالا جبران کنم. روزهایی که طاهایم بزرگ شده و استقلال میخواهد و می توانم با اطمینان به دستان دیگری بسپارمش و برای چند ساعتی دور شوم و با این دور شدن هم پسرم چیزها بیاموزد و هم من بیاری تو پله های ترقی ام را که نشانم دادی بپیمایم.
شکرت خدای خوبم. خدای خوبم دستانم را سالهاست گرفته ای رهایم نکن.