دندون،حرف زدن،بزرگ شدن...
بنام حق
سلام طاهای عزیزم
چند روزی رفتیم اردکان پیش مامانی اینا. طاهای عزیزم گویا تنهایی بزرگ شدنت در این شهر غریب داره اثرات خودشو نشون میده. وقتی یه نفر میاد پیشت بخصوص مهلا دستهای کوچولوت رو بالا میبری که بغلت کنن ولی وقتی بغلشون میری غریبی میکنی. تو ماشین وقتی من پشت فرمونم به سمت من میای و تو بغل هیچکس حتی بابا آروم نمیگیری. همش دنبال من میای و از سر و صداها گریزان. با کوچکترین صدا بخصوص صدای موتور تو خیابون از جات میپری از صدای عطسه خاله و دایی سعید که به گریه میافتی.دیگه میترسم کنارت بخوابم چون داری بدجوری بهم عادت میکنی وقتی که کنارت نیستم با دستهای کوچولوت تو خواب داری دنبالم میگردی و بعد گریه میافتی. باید فکری کنم.
جمعه شب یعنی 20/11/91 خیلی بیقرار بودی با اینکه شب زود خوابیدی ولی تا خود صبح داشتی تکون میخوردی و بیقرار بودی من نفهمیدم چرا اینجوری هستی تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که بغلت میکردم که آروم میشدی و حق نداشتم از کنارت اونطرف برم. صبح که مامانی اومد با لیوان بهت آب بده یه صدایی اومد که مامانی فهمید دندون نازت دراومده. آآآآآآآآآآاخرش بعد دو هفته این دندون فسقلیت خودشو نشون. چه دندون بزرگی هم هست. بالاخره فهمیدیم بیقراریهات برا چی بوده.خدا رو شکر دوباره خوش اخلاق شدی. من و بابا خییییییلی ذوق کردیم. خیییییلی.
طاهای من دیگه میتونی یه کم سینه بری و بیشتر دور خودت میچرخی. وقتی که گریه میافتی ماما و بابا رو مرتب میگی و گاهی قاطی پاطی میکنی یه چیزایی میگی که من خندم میگیره و عوض اینکه آرومت کنم میخوام مرتب اینا رو بگی.
امروز گذاشتمت رو تختت، نشسته بودی که یهو از بغل افتادی و یکطرف صورتت محکم به لبه تختت خورد و از گریه غش رفتی. منم باهات به گریه افتادم و وقتی دیدم از گوشه چشمت داره خون میاد دیگه نمیدونستم چیکار کنم. کم کم آروم شدی و دیدم انتهای چشمت باندازه یه سانت چاک خورده بعدهم اطرافش کبود شد. تقصیر منه نباید همینطور رهات میکردم. هنوز که اون صحنه یادم میاد اشکهام درمیاد. این دفعه دومه که زخمی میشی، جمعه هم خونه مامانی یه لحظه ازت غافل شدم چاقو میوه خوری برداشتی و میخواستی بخوری که کشیدی به بینیت و خون اومد. شیطون شدی اساسی و من باید بیش از اینا حواسم رو جمع کنم.
طاها می ترسم. از اینهمه وابستگی می ترسم. خدایا خودت کمک کن!
خدایا همه نی نی ها رو حفظ کن و چشم هیچ پدر و مادری رو گریون نکن.