16 ماهگی ، 16 دندان
بنام حق
میرسیم به 5 دیگری، پنجم ماه دیگری، 5های ماهها که شده اند یادآوری شیرین برایم. چرتکه را میاندازم و میشود 16. 16 ماه از ورودت به جمعمون میگذرد. 16 ماه باهم بودن. 16 ماه همراه با استرسها و آرامشهای خودش. هر ماه و هر روزش خصوصیتی داشته که شده است برایم خاطره و نشد برایم تکرار و روزمرگی.
اواخرش شد همراه با رویش دندانهای پشت سرهم و آخریش یا همان شانزدهمین یکشنبه خودنمایی کرد، یعنی دندان نیش چهارم. با اتمام روییدن دندانها از این رو به اون رو شدی. بعد از 1 الی 5/1 ماه که پسرکم حسابی درگیر دندان درآرودن شده بود و دیگه به بهانه گیر شدنش و کم حوصلگیش عادت کرده بودم، این چند روز انگار کوهی از دوش هایم برداشتند و هنوز نمی توانم باور کنم اینقدر عوض شدی و اینقدر دراومدن دندونها داشت اذیتت میکرد. دوباره شدی پسر مهربون خودم.
در این گیر و دار پستونک هم تمام شد تا پسرکم عادت کنی به بی پستانکی. گرچه مامان شده است جانشین آن و گاه دیگر رمقی برایم نمیگذای از مکیدن. پستانک همراه بی برو برگشت پسرکم در ماشین سواری بود که چون زیاد داشتی عادت میکردی، یه هفته پیش به قول خودت تمام شد.
علاقه وافر پسرم تا به امروز در جورچین ها و استعداد خیلی خوبش در این زمینه منو به این فکر فرو برده که آیا همه کوچولوها اینطورین؟؟؟؟ پازل، جورچین و چکش و تخته چیزهاییست که پسرم بدون راهنمایی من همه رو درست سرجاشون میذاره و علاقه وافری داره. بر عکس بچه های دیگه پسرم اهل شلوغ کاری و بریز و بپاش و بدو و بدو و ... نیست. دوستان خوبم، مامانهای مهربون کمکم کنید تو این زمینه. اگه بازی یا اسباب بازی خاصی تو زمینه جورچین میشناسید بهم معرفی کنید. راهنماییم کنید و بهم مشاوره بدید. ممنونم از همتون.
پستونک تموم شد
پسر ما این روزها هممممممش اینجوریه. اگه جرأت داری به تسبیحاش دست بزن.
یه روز مامان مهربون پرهام عکس پرهام کوچولو رو که تو حیاط سجده کرده بود گذاشته بود. با خودم گفتم میشه پسر من هم یه روزی سجده کنه. و حالا همون روزه.
آآآآخرش یه کم ماشین بازی هم کردی و منو آرزو به دل نذاشتی!!
پسری و علاقه به چکش و تخته
خواستم از محو شدنت در تلویزیون عکس بگیرم که اینجوری شد.