عشق
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود
بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایره های کبود، اگر عشق نبود
از آینه ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود
در سینه ی هر سنگ، دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود
بی عشق، دلم جز گره کوری چه بود
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود
"قیصر امین پور"
به همه چیز و همه کس عشق بورزیم.
نور بنوشیم،
دوست داشته باشیم و باز هم عشق بورزیم.
عشق به یک دانه شن
به آفتاب، به بیابان
به شکست، به شمع، به اشک
به تنهایی، به لبخند، به سجاده
به خدا، به بهار، به سکوت
به ناکامی، به رنج، به بی کسی
و به غباری که از بال پروانه بر پیشانی گل سرخ می نشیند.